بیست سال گذشت و من بیست و هشت سالم شده ، ولی اینجا کسی نیست منو اونجوری آدم حساب کنه
خیلی عجیب زندگیم پیش میره جلو، چون یه شبه آدم شدم انگاری یهو
من خیلی وقتا بیکارم، بیا یه پاکت شیر بده بخورم
تا که زدم لبی به شیر، شانس عالیه من کیک هم رسید 😐
روانی هم خودشونن ، بریم فضا یا بسه برگردیم؟