بزرگی را گفتند ما را نصیحتی نما، آن بزرگ یکی زیر گوش طرف خوابانید ...
طرف گفت : چرا میزنی؟ بزرگ گفت : مگر بزرگی فقط به حرف است؟ یادت باشد بزرگی فقط به حرف و ادعا نیست.
طرف یکی زیر گوش بزرگ خوابانید و گفت : ای فلان فلان شده ( فحش های سانسور شده )، نسبت بزرگی را راوی داستان به تو داده بود، من فقط مسئول گفتن ما را نصیحتی نما بودم، دفعه بعد هم دست روی من بلند کنی میگیرمت همینجا له و لورده میکنم.
بزرگ داستان با چشمانی پر از اشک از محل حادثه متواری شده و پند بزرگی از این داستان گرفت و پس از خواندن این داستان در وبلاگ ما با لبخندی زیبا بر لبان خود گفت: دفعه بعدی توی داستان کتک کاری بشه من میدونم و تو ای راوی تقلبی.
سپس نویسنده این داستان افزود : اینا الکی بود، راوی کجا بود، بزرگ کجا بود، طرف کجا بود ... اینارو من بی غرض نوشتم یه چیزی نوشته باشم همینجوری 😐